-
خاموش کن صدا را، نقاره می زند طوس
جمعه 21 مرداد 1390 00:38
نگارنده ی کتاب " مطلع الشمس" اولین تاریخ نگار ایرانی است که چگونگی ساخته شدن و پدید آمدن نخستین نقاره خانه ی دینی- مذهبی در جوار حرم حضرت رضا(ع) را شرح داده است. او با تعریفی که می دهد تاریخ نقاره زنی در جوار حرم حضرت رضا(ع) را به زمان گورکانیان می رساند: « دربلو، از نویسنده های معروف فرنگ در ضمن شرح حال...
-
چــاره ای کـو
چهارشنبه 12 مرداد 1390 23:44
چــاره ای کـو بهــتـر از دیـــوانــگی؟ بسکلد صــــد لنــگر از دیـــوانگــی؟ ای بسا کافر شده از عقـل خویش هیــــچ دیدی کافــر از دیـــوانـــگی؟ رنــج فربــه شد، بــرو دیوانـــه شو رنــج گـــردد لاغــــــر از دیــوانـــگـی
-
همه تویی، من کدام؟
سهشنبه 11 مرداد 1390 14:55
الهـی! دانی که نه خود به این روزم و نه به کفایت خویش، شمع هدایت می افروزم. از من چه آید؟ و از کرد من چه گشاید؟ طاعت من به توفیق تو خدمت من به هدایت تو توبه ی من به رعایت تو شکر من به انعام تو ذکر من به الهام تو همه تویی، من کدام؟ اگر فضل تو نباشد، من بر چه ام؟! الهـی! کدام زبان به ستایش تو رسد؟ کدام خرد صفت تو بر...
-
بررسی گناهان کبیره!
پنجشنبه 9 تیر 1390 21:36
ظلم به آزادی ظلم، نزد اهل لغت و بسیاری از دانشمندان، قرار دادن چیزی است در غیر موضع خودش و تحقق این قرار دادن نابجا، گاهی برای کم گذاردن و تفریط است و گاهی به سبب زیاده روی و افراط. مثلاً آزادی از نعمت های بزرگ خداوند است که به مردم اعطا فرموده است و باید آنان با اندازه گیری صحیح و دور از افراط و تفریط از آن برخوردار...
-
بدون شرح
سهشنبه 7 تیر 1390 11:26
-
برای چه؟
شنبه 4 تیر 1390 12:05
(پاتور) طبیب سلطنتی که عنوان رسمی او سر شکاف بود، روزی که به خانه ی ما آمد و غذا خورد در حضور پدرم به من گفته بود که در دارالحیات، باید مطیع و منقاد باشم و هرگز ایراد نگیرم و هر چه می گویند بپذیرم. ولی من که نمی توانستم حس حقیقت جوئی خود را تسکین بدهم میگفتم: برای چه؟ اطبای سلطنتی که معلمین دارالحیات بودند و شاگردان...
-
امیدی در ناامیدی
سهشنبه 31 خرداد 1390 11:31
امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید: «به آن چه بدان امیدی نداری امیدوارتر باش نسبت به آن چه به آن امیدواری، پس به راستی که موسی بن عمران(ع) رفت تا برای خانواده اش آتش بیاورد، اما با خدای بزرگ صحبت کرد و به پیامبری رسید و بازگشت. و ملکه ی سبا خارج شد، اما همراه سلیمان(ع) اسلام آورد و شعبده بازان فرعون خارج شدند تا برای فرعون...
-
پناه ...
شنبه 14 خرداد 1390 23:59
ایـنجـــــــا... نه آنجایی ست که تو نا امیدی را بخواهی و آن را انتخاب کنی! روزها، ساعت ها و لحظه های سنگینی که بر تو می گذرد، تو را به صحرای سرد و کشنده ی ناامیدی می کشاند! که هر دری را که با عشق می کوبی برایت نمی گشایند! هر دعایی را که می خوانی، استجابتی در راه نیست! هر استغاثه ای، هر خواهش و تمنایی، بی پاسخ و نادیده...
-
یک پیاله باران
یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 22:00
روزگاری... اینجا... امید بود... امیدی... به صبحی دیگر... شب اما طولانی شد و صبح نیامد!!! آنچه آمد درد بود درد... آه! که رسم سیاه نامرادی و نامهربانی های این عالم شبم را ماندگار کرد و صبحی نیامد ... یک پیاله باران هوای دلم را تازه می کرد اگر تو بودی و ... اینجا کنار دل خسته ی من می نشستی و با نسیم می خواندی... فانوس...
-
آوازهای ملکوتی
پنجشنبه 14 بهمن 1389 11:26
چه قدر در همین دنیا، بهشت ها و بهشتی ها نهفته است. اما نگاه ها و دل ها، همه دوزخی است؛ همه برزخی است و نمی بیند و نمی شناسد؛ کورند، کرند. چه آوازهای ملکوتی که در سکوت عظیم این زمین هستند و نمی شنوند. وای! که چه قدر این دنیای خالی و نفرت بار، برای فهمیدن و حس کردن، سرمایه دار است: لبریز است. چه قدر مایه های خدایی، که...
-
هیچکس تنها نیست
پنجشنبه 16 دی 1389 15:07
سلام بی بی جون رفتن الهام یه نکته داشت. اونم اینه نباید پیرباشی.نباید سنت بالای 70 باشه.نباید پات رو به قبله باشه که منتظر مرگ بشی.باید همیشه بیاد داشته باشی که مرگ در یک قدمیست . فرقی هم براش نمی کنه مجردی یا متاهل.نانخور داری یا نانخوری. مهندسی یا بیکار. خوبی یا بد .زشتی یا زیبا. فقط مامور قبض روح به این فکر میکنه...
-
خواب سودای مرا تعبیر چیست؟
دوشنبه 29 آذر 1389 18:26
دفترها در شرح عشق چون زلف معشوق و گلیم عاشقان، سیه کردند هنوز این نعره به گوش می رسد که: مشکل عشق ترا تفسیر چیست؟ خواب سودای مرا تعبیر چیست؟ (رساله ی عشق/ سیف الدین باخزری)
-
قانون محبت
پنجشنبه 13 آبان 1389 11:22
فلورانس اسکاول شین ، معتقد بود: آدمی باید هنر اندیشه را بیافریند. استاد تفکر هنرمندی است که با دقتی هر چه تمامتر، تنها طرحهای الهی را بر بوم ذهن خود نقش می کند. و این تصاویر را با ضربه های ماهرانه ی قدرت و تصمیم می کشد. با ایمان کامل به اینکه هیچ قدرتی وجود ندارد تا بتواند به کمال آن ها آسیبی برساند. و با این اعتقاد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 مهر 1389 14:22
دست بردم که کشم تیر غمش را از دل تیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم
-
مؤمن
دوشنبه 15 شهریور 1389 17:58
شیخ ابوالحسن خرقانی گفت: مؤمن را همه جایگاه مسجد بود و روزش همه آدینه بود و ماهش همه ماه رمضان بود، هر کجا که باشد در زمین چنان زیست کند که در مسجد، و همه ی ماه ها را چنان حرمت دارد که ماه رمضان را و همه ی روزها چنان نکویی کند که روز آدینه.
-
دل به امید وصل تو باد به دست می رود
یکشنبه 7 شهریور 1389 14:12
گفتند: دست چپ این است و دست راست آن! این چشم است، این گوش و این ابرو و ... گفتند: بگو ... حالا بگو ... بگو ... گفتند: این جمع است و این ضرب... این علامت تعجب است و این سؤال؟؟!!!!! .... کودکانه ها گذشت! سالها گذشت! از آنچه گفتند و از آنچه گفتیم و آموختیم! سالها گذشت تا عادت کردیم که خورشید هر روز می آید و شب می رود...
-
زنگ ندای الهی
جمعه 5 شهریور 1389 23:57
از دانش آموزی پرسیدند، چه شده است که شما نمازهایت را اول وقت می خوانی؟ چگونه بدان مقید شدی؟ پاسخ داد: من این کار را از زنگ تلفن آموختم، مگر نه این است که هر گاه زنگ تلفن به صدا در می آید، فورا به سراغش می رویم و گوشی را بر می داریم، زنگ ندای الهی نیز در اول وقت به صدا در می آید و ندای « حی علی الصلوه» از جانب خدا در...
-
پیش او هر ممکن و موجـــود مـــــات
چهارشنبه 3 شهریور 1389 22:57
از محبــــت جذبه ها گـــــردد بلنـــــد ارج می گیــــــرد از او نـــا ارجــمنــــد بی محبـــت زنــــــدگی ماتــــم همه کار و بارش زشــــت و نا محکم همه جوهــــــر آییــــنه بخشـــــد سنگ را عشـــق صیقل می زند فرهــــنگ را اهــل دل را سینــــه سینـــــا دهــــد با هنـــــرمنــــــــدان ید بیضاء دهــــد پیش او هر ممکن و...
-
برخی از فواید باز کردن روزه با خرما
سهشنبه 2 شهریور 1389 23:16
در ماه مبارک رمضان، دادن نقل و شیرینی بین دو نماز به مؤمنین برای باز کردن روزه کم و بیش مرسوم بوده و هست. اما این اقلام زیان هایی دارد! در صورتی که برعکس بنابر گفته ی نبی گرامی اسلام فقط شایسته است که افطار با شیر یا آب و در درجه ی اول با خرما باشد. این که پیامبر گرامی اینقدر بر مصرف خرما تأکید فرموده اند به چند علت...
-
تلاش مورچه برای رسیدن به معشوق
دوشنبه 1 شهریور 1389 23:17
حضرت داوود (ع) در حال عبور از بیابان مورچه ای را دید که مرتبا از تپه ای خاک بر می دارد و به جای دیگری می ریزد، از خداوند خواست که از راز این کار آگاه شود ... مورچه به سخن آمد:« معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاک های آن تپه در این محل قرار داده است!» حضرت داوود(ع) فرمود: تو با این جثه کوچک تا کی می توانی خاک...
-
قضیه چیست؟!
یکشنبه 31 مرداد 1389 16:13
ملا نصرالدین ترک بود یا عرب یا ایرانی؟! اولین کسی که گریه کرد احتمالا اولین آدمی بود که فهمید آدم است و برایش مسجل شد که باید به زندگی ادامه دهد. شاید هم اولین آدم اولین موجود بود که به محض به دنیا آمدن گریه کرد. اینها معلوم و مشهود است اما اولین کسی که خندید معلوم نیست چه کسی بود! شاید اولین کسی که خندید شاهد اولین...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 مرداد 1389 23:09
چند روزی ست، میزبان کسالتی ناخوانده هستم! و اگر نیستم به این خاطر است که تلاش میکنم، برای رفع این کسالت موذی! دعایم کنید خوشحال خواهم شد!
-
معرفت او
شنبه 23 مرداد 1389 23:53
بایزید گفت: در ابتدای کارم در چهار چیز اشتباه می کردم: گمان می بردم که من به یاد اویم و او را می شناسم و دوست دارم و طلب می کنم. در انتهای حالم دیدم که یاد او مرا پیش از یاد من او راست و معرفت او بر معرفت من مقدم است و محبت او مرا پیش از محبت من او را است و طلب او مرا مقدم بر طلب من او راست. در این حال خلق زمین را در...
-
نظریه ای جالب توجه از شیخ الرئیس!
جمعه 22 مرداد 1389 23:21
واضح است که در قدیم دانشمندان مثل علمای امروز فقط در یک یا دو رشته تخصص نداشتند و آنکه دارای عنوان دانشمند بود بایستی همه چیز را می دانست، اما البته در حدود معلومات همان دوره. ولی ابن سینا چیزهایی راجع به علوم گوناگون گفته که بعضی از آنها در حدود معلومات دانشمندان در این دوره است. از آن جمله ابن سینا اظهار نظر کرده...
-
تقدس غذا
پنجشنبه 21 مرداد 1389 12:32
بایزید گفت: گرسنگی ابری است، چون بنده گرسنه شود، بر دل باران حکمت بارد. ۱ در تمام ادیان، روزه و ریاضت وجود دارد و این رنج جسمانی، همیشه با جشنی از غذا پایان می گیرد و غذایی که به عنوان افطار صرف می شود در حکم ماده ای مقدس انگاشته می شود. وجود روزه و امساک در آیین ها و ادیان به گونه ای بر تقدس غذا و درک وجه قدسی غذا به...
-
شرح ساده ی یک احساس
سهشنبه 12 مرداد 1389 00:21
بعد نوشت: قرار بود در ادامه ی " شرح ساده ی یک احساس" از آشنایی با خانمی بنویسم! که چند روزی ست حکایتش، به سختی ذهنم را درگیر و رنجش، روحم را آزرده ست! انسانی بسیار شریف، بسیار تهیدست و بسیار معصوم! بعد از نوشتن شرح ساده ی یک احساس، دوباره در کمال ناباوری! این خانم محترم را در حرم مطهر دیدم! تا به حال هرگز...
-
تنها دویدن
یکشنبه 20 تیر 1389 18:54
در نیمه راه زندگی از رقابت ها دست شستم و با گام هایی آرام با رؤیاهام به راه افتادم. رؤیاهایی درباره ی ساختن یک خانه ی ساده. خانه ای که به دست انسان و با ارکان ساده ی این جهان بنا شود:« آب، باد، خاک و آتش». خانه ای با خاک و خشت و آتشی افروخته در آن. آتشی که خشت ها را در هم آمیزد و دیوارهایی سنگ گونه پدید آورد. خانه ای...
-
هیس! هیس!
چهارشنبه 12 خرداد 1389 00:02
هیس! هیس! صدای چی میاد؟! گاهی سر و صدای بیش از حد کوچولوهای خانواده، کمی تا قسمتی سرگیجه ایجاد می کنه! اینجانب که زیرک ترین فرد خانواده هستم! در خصوص فن کودکیاری ( البته به نظر دیگران) حیله یا ترفندی کشف کردم و اسمش رو گذاشتم بازی! هیس! هیس! صدای چی میاد؟! بچه ها رو دور هم جمع میکنم و ازشون می خوام ساکت و آروم بشینن و...
-
روح ز روز الست بود ز روی تو مست
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 23:09
غریبه ای، در هیبتی سیاه! نشسته بر گوری! خلوتش با حضور بی هنگام من شکست! بی آنکه نگاهش کنم، شریک غم هایش شدم گفت: گور مادر است! غم مادر کهنه نمی شود ... (مرغ جانم، در سایه ی حزن دل پرید و دست خیال را بر ساقه های ترد اندوه، گره زد! گریستن، بی بغض و بغض، بی گریستن را در شانه های لرزان تقدیر به نظاره نشسته بود... غروب و...
-
سرگشتهام ولیکن پای استوار دارم
یکشنبه 29 فروردین 1389 08:39
. . . چندم به سر دوانــــی پرگاروار گردت سرگشتهام ولیکن پای استـوار دارم . . .