بزرگ میشی، یادت میره!

اون سالها.. سال های خیلی دور و خیلی نزدیک ... وقتی یه بلایی سرم میومد، بزرگترها با لبخند می گفتند: بزرگ میشی، یادت میره! یا وقتی زمین می خوردم و گریه می کردم، بهم می گفتند: پاشو دختر پاشو ! ببین همه ی مورچه ها رو کشتی!! و من هم که مثل الان عقل کاملی نداشتم! دنبال مورچه هایی می گشتم که کشتم! و درد خودم از یادم می رفت!



نظرات 2 + ارسال نظر
سکوت شنبه 11 بهمن 1393 ساعت 11:18 ب.ظ

خدانکنه عزیزم هیچ وقت زمین بخوری...خدانکنه هیچ مورچه ای رو بکشی...ما از این زمین خوردنها لبریزیم.... دلت رو به اسمون خوش کن.نه به زمین....به امید صبحی دیگر.....

[ بدون نام ] شنبه 11 بهمن 1393 ساعت 11:20 ب.ظ

کاش میشدامشبم درد من یادم بره....دردی که از زمین وزمینی ها خوردم.کاش .....

دردم از یار است و درمان نیز هم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد