قصه های سرد باد


سحرگاه،‌ قصه های سرد باد، غوغایی به پا کرده بود


که در میانه ی باغ، با درختان خفته در برف


از گرمی خورشیدی می گفت که در راه است...







نظرات 1 + ارسال نظر
سکوت دوشنبه 4 اسفند 1393 ساعت 06:56 ب.ظ

خداروشکر....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد