تنها دویدن

در نیمه راه زندگی از رقابت ها دست شستم و با گام هایی آرام با رؤیاهام به راه افتادم. رؤیاهایی درباره ی ساختن یک خانه ی ساده. خانه ای که به دست انسان و با ارکان ساده ی این جهان بنا شود:« آب، باد، خاک و آتش».

خانه ای با خاک و خشت و آتشی افروخته در آن. آتشی که خشت ها را در هم آمیزد و دیوارهایی سنگ گونه پدید آورد. خانه ای مانند یک کوره یا کوره ای مانند یک خانه،‌ آراسته با لعاب های رنگین به زیبایی ابدی ظروف سفالین.

سرانجام این رؤیاها را در عالم حقیقت لمس کردم؛ بدون مسابقه دادن با کسی جز با خودم.


اسب ها هرگز با هم مسابقه نمی دهند. ما انسان ها هستیم که آن ها را به مسابقه می کشانیم. اسب ها هنگامی که آزاد و سرمستند به سرعت بادها می دوند.

زنبورهای عسل نیز از هم پیشی نمی گیرند، همگی از گل ها کام دل می گیرند و کمتر از شهد گل نمی آفرینند.

بال های یک پرنده با هم رقابت نمی کنند و پرندگان یک دسته در زمان پرواز از هم جلو نمی زنند ولی همه ی آنها به اوج می رسند.


ما انسان ها نیز آفریده نشده ایم که با هم مسابقه ی زندگی دهیم. ما تک تک به وجود آمده ایم تا زندگی کنیم و به اوج های لایتناهی برسیم. در انسان نیرویی عظیم نهفته شده است که او را به آرزوهایش برساند؛ اما فقط زمانی این نیرو بی انتهاست که برای یافتن و رسیدن به رؤیاها و نه پیشی گرفتن ها به کار افتد.

...

رؤیاهایم هنگامی با ارزش شدند که با احتیاجات و آرزوهای دیگران آمیختند و من در قلب خود فقط زمانی پر اهمیت شدم که قلب های دیگران را حس کردم؛ همچون قطره آبی که وقتی به دریا می رسد مهم می شود.

...



تنها دویدن عنوان کتاب زیبایی است که شادروان نادر خلیلی در آن خاطرات زیبایش را با زبان قلم به تصویر کشیده است! در خصوص این کتاب و خلاقیت نویسنده اش اگر توفیقی بود و عمری باقی، در آینده خواهم نوشت. اکنون تنها جمله ای را از سازمان فضایی ناسا نقل می کنم:


« اندیشه ها و طرح های خلیلی، درباره ی اسکان روی کره ی ماه، انگیزه ای است قابل اهمیت جهت تولد اندیشه های نوین در علوم فضایی و همین عامل، آن را از طرح های متداول برتر می سازد».




نظرات 2 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 6 مرداد 1389 ساعت 09:24 ب.ظ http://najvayeney.blogfa.com

سلاااااااااااااام

مریم یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 10:55 ق.ظ


سلام خدمت دوست عزیز و گلم ..

مطلبت خیلی قشنگ بود و قابل تأمل .

چند وقت پیش در کتابی خوندم : رویاها غذای روح انسان هستند همانطور که خوردنیها غذای جسمند . اغلب در مسیر زندگی احساس میکنیم که از رویاهایمان سر خورده ایم ٬ و امیالمان با حرمان مواجه شده است. ولی باز هم باید به داشتن رویا ادامه بدهیم ٬ اگر نه روح ما می میرد و عشق نمی تواند در آن جریان داشته باشد .
و بعد توضیح داده بود که برای آنکه بتوانیم رویاهای خودمان را به واقعیت و زندگی نزدیک کنیم باید راه درست مبارزه کردن در زندگی را بدانیم ٬ و مبارزه ی درست مبارزه ای است که ما به خاطر دلمان می کنیم .
و مبارزه ی درست آنست که که به نام ریاهایمان دنبالش میکنیم ٬ و ما نباید باعث مرگ رویاهای خود شویم ...
رویاهای مرده در درون ما می پوسند و فضای زندگی ما را مسموم می کنند .

سلام و عرض ادب و احترام دوست عزیزم

مطلب برگرفته از کتابی بود که معرفی کردم و ناگفته نماند این کتاب بسیار خواندنی و باارزش بود برای من!

مطلبی که نقل کردی دو بار و با دقت خواندم. امیدوارم دفعه ی بعدی که آمدی اسم کتاب را هم برایم بگویی..

راستی چه خبر ؟! چی شد؟! موفق شدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد