گزیده ای از اندرزهای لقمان به پسرش

- سکوت از حکمت است، ولی رعایت کننده ی آن اندک است.

- خردمند کسی است که با راز چهره ها ، بر راز دل ها استدلال کند.

- بدون تعجب و بی جا خنده نکن و بی هدف، راه نرو و از چیزی که به تو مربوط نیست نپرس.

- چنان شیرین نباش که بلعیده شوی و چنان تلخ نباش که طرد شوی.

- خرد گنج های دل ها را بیرون می آورد و امانت های غیب ها را استخراج می کند.

- به آنچه خدا به تو قسمت نموده قانع باش، تا زندگی ات صفا یابد.

- هر گاه به انسانی برخوردی، دقتت در خردش بیشتر از گناهش باشد؛ چرا که گناه او برای خودش است ولی خردش هم برای اوست و هم برای تو.

- برای خردمند شایسته است که در میان خانواده اش همچون کودک باشد و هنگامی که در میان قوم است مردمی باشد.

- به اندازه ی نیازت به خدا از او اطاعت کن و به اندازه ی شکیبایی ات بر عذابش او را نافرمانی کن.

- در حریص بودن بر عیب یابی خود، مانند دشمنت باش.

- تنهایی زیاد اندیشه را فهیم تر می کند و اندیشه ی زیاد راهنمای راه بهشت است.

- از نگاه کردن به چیزی که صاحبش نیستی، بپرهیز و درباره ی ملکوت آسمان ها و زمین و کوه ها و آنچه خدا آفریده ، زیاد بیندیش که همین برای موعظه ی دلت کافی است.

- در برابر حق، فروتن باش تا عاقل ترین مردم باشی. زیرک و باهوش، در برابر حق آرام است.

- دانش نیکوست و آن همراه بردباری، نیکوتر. سکوت نیکوست و آن به همراه دانایی، نیکوتر. 

- هر کس بد اخلاق باشد خودش را عذاب می دهد و هر کس دروغ بگوید، زیبایی اش رخت بر می بندد. 

- هر کس زیاد جر و بحث کند دشنام می شنود. 

- آنچه را نمی دانی نیاموز؛ تا وقتی به آنچه می دانی، عمل کنی. 

ادامه دارد ... 

پی نوشت: در هفته ای که گذشت، کتابی رو می خوندم با عنوان " حکمت نامه ی لقمان " . طبق عادت، موقع مطالعه یادداشت بر می دارم. این جملات هم یادداشت های پراکنده ای ست که از صفحات مختلف کتاب مذکور برداشتم. بعضی از جملات از داخل یک متن طولانی تر انتخاب شده. اگر ناهماهنگی و یا پراکندگی بین جملات این پست احساس کردید، به دلیل نامنظم بودن یادداشت های من هست! لازم دیدم از این بابت، عذر خواهی کنم.