سه شنبه، نه و سی دقیقه ی صبح، فروشگاه مرکزی اتکا
شلوغ و پر ازدحام ...
خانمی همسن و سال خودم در یک قدمی من، هر دو منتظر ..
بوی روغن دوناتی که می خورد و خش خش پلاستیکش اذیتم می کرد. نا خود آگاه نگاهش کردم، اما ایشون کاملا بی توجه به اطراف و با کرشمه ی خاصی، کیکش رو میل می کرد، به شکلی که آسیبی جدی هم به رنگ و لعاب صورتش وارد نشه!! بعضی از آقایون هم متوجه شیوه ی خوردن این خانم محترم بودند!!
نمی دونم چرا رفتار این خانم، بعد از گذشت بیست و چند ساعت هنوز هم در ذهنم هست؟! یاد حرفهای لقمان حکیم افتادم که به پسرش در مورد آداب خوردن گفته بود:
- پاکیزه ترین غذا را بخور و بر بستر گسترده بخواب.
- وقتی سیر هستی، از روی سیری چیزی نخور، که اگر آن را به سوی سگ بیندازی برایت بهتر است.
- وقتی که معده پر شد، اندیشه می خوابد و حکمت گنگ می گردد و اعضا از عبادت باز می مانند.
- از سیر خوردن بپرهیز؛ زیرا این کار، شب ضرر می رساند و روز، به لغزش و گناه می کشاند.
- گرسنگی بهترین خورش است.