شکوفه های خرد در تعلیمات کریشنا مورتی

 

ثمره فکر هرگز نمی تواند عشق باشد.

اگر ترس و لذت طلبی در من باشد و مع ذلک از عشق صحبت کنم بی صداقتی و ریا کرده ام.

تا زمانی که عشق نیست زیبایی هم نیست ؛ و بدون عشق و زیبایی راهی به حقیقت نیست.

انسانی که از واقعیت زندگی می ترسد، به انتزاع اندیشی پناه می برد.

اهمیتی که ما به اشیاء و انسانها می دهیم، اهمیتی است که به تصویر آنها می دهیم .

آن گل که سرشار از طراوت و زیبایی است هرگز به خودش نمی گوید من کمک و خدمت می کنم، من بوی خوش ایثار می کنم... ، او فقط هست.

یکی از ظالمانه ترین کارها این است ، که من انسانها را وادارم آن گونه بیندیشند که من می خواهم .

وقتی عشق در وجود شما باشد، نگران قضاوت دیگران درباره ی خود نیستید.

به محض نامگذاری یک چیز، ارتباط شما با واقعیت آن قطع می گردد.

در حالت توجه، ذهن نمی تواند توصیف گر باشد؛ در این صورت ارتباط مستقیم است.

چه تجربه بدیع و زیبایی است، هنگامی که ذهن، فضای تهی خود را مشاهده می کند. ما همیشه ذهن را مملو از اضطراب ها ، اندوه ها ،آرزوها ، حسادت ها و نفرت های آن دیده ایم .

بسیاری از انسانها زیستن را فدای یک هدف ایده آل می کنند؛ حال آنکه زیبایی ، تنها در زیستن است ؛ نه در شدن.

اگر تو از قبل بدانی به چه چیز تغییر خواهی یافت آن تغییر نیست.

در بی عملی ، نیروی عظیمی نهفته است.

هنگامی که ذهن از هرگونه تلاش برای شناخت باز ایستد در عین شناخت است.

درک زیبایی ، به وسیله خود غیر ممکن است.

توهم حاصل تمایل است.

خود مرکزیت ، علت تیرگی ذهن است.

آنجا که رنج هست عشق نیست ، زیرا رنج تجلی خود است و تا خود هست عشق نیست.

چیزها را چنان ببین که هستند ، نه چنان که میل اری باشند.

انسان از ترس اینکه گرفتار یک بدبختی ناشناخته نگردد ، به بدبختی های شناخته ی موجود چسبیده است.

ضمیر نا آگاه یعنی عمدا به خاطر داشته باشیم که چیزهایی را به خاطر نیاوریم.

خوابی که در آن هیچ رویایی نباشد ، تجربه ی بسیار عمیقی است.

تنها از متن تهی است که می توان ، حقیقت هستی را تجربه کرد.