خنده ام گرفت! تلخ، تلخ!

 

بعد نوشت: راه اندیشه را سد کردن! و سخن دل را نادیده گرفتن و نشنیدن! خطایی بس بزرگ است! و نابخشودنی! اما متاسفانه می بینیم که مدتی ست، این راهکار آزار دهنده از سوی حاکمان وقت! به شکلی گسترده و به شیوه ای نابخردانه! اجرا می شود!   

 

به گفته ی دوست بزرگوارمان:  

فیلترینگ تنها کارش این است که دات بلاگفا دات کام را تبدیل کند به دات ورد پرس دات کام.. 

 

قلبم به درد می آید وقتی می بینم، حتی برخی افکار و شیوه ی عمل بزرگان دینمان نیز فیلترینگ می شود!!! بعد در این خصوص بیشتر خواهم نوشت!

 


 

خندم میگیره، تلخ، تلخ! 

در گوشه ای از این سرزمینِ رازدارِ دردهای انسان های یگانه اش، در عمق بی خبری از هیاهوی روزگار با آن یگانه تنها میشوی و عجیب نیست که از شبش نور بگیری برای طی مرحله ای که عبورش، بی همرهی خضر، رفتن در دل ظلمات است.

کاش میدانستند که داستان ولایت در قلب این مردم جای دارد اگر "ولایت" باشد.

.  

لقد خالطهم امر عظیم! قبل زندان اگه این حرفها رو میزد قابل توجه بود، بعدش آخه چه ارزشی داره رفیق؟" 

.

براش مینویسم: "کافیه تو یه تحلیل، مبادی شروع بحث از تقلب به عدم تقلب تغییر کنه! همه چی چیدمانش عوض میشه. مطهری مارکس رو از خودشون بهتر شرح میداد! به زندان بیشتر فکر کن دوست من!"   


 

پی نوشت ۱: جملات بالا برگرفته از دو پست اخیر وبلاگ نغمه ی سکوت است! 

پی نوشت ۲: نغمه های سکوت را، همچنان از پشت حصارهای ظالمانه (فیلتر!)! می توان شنید! چرا که در سرزمینم این روزها، نغمه های سکوت! رساتر، گویاتر و شیواتر از هر سخنی ست! راستش را بخواهی! خنده ام گرفت! تلخ، تلخ! وقتی تلاش کوردلانی خوش خیال را، برای به انزوا کشیدن اندیشه هایت دیدم! خنده ام گرفت! تلخ، تلخ! وقتی نیایش هایت را با خدای عادل و مهربان و درد دل هایت را به مولا علی(ع) به یاد آوردم! خنده ام گرفت! تلخ، تلخ! ... وقتی دیدم در این روزها هر که بیشتر می پرسد! هر که بیشتر می داند! و هر که بیشتر می کوشد برای حفظ ارزش های اسلام!!! بیشتر مورد ظلم است و بی عدالتی!  

مگر نمی دانی برادر!؟ این روزها مدح و ستایش ... است که خریدار دارد!!  

این روزها صاحبان تفکر و اندیشه محکومند بزرگوار!  

پس دیگر نینـــــدیش! درد و اندیشــــــــــــــــــــه ات را نگو (حتی با سکوتت)! و تنها مـــــــــــــدح کن! مــــــــــدح!!