گاهی ..
دلم می خواهد آسمان را، هوا را، در دستانم بگیرم! اما نمی توانم!
دلم می خواهد خدا را ببوسم! اما نمی توانم!
دلم می خواهد هم در شهر و خانه ی خودم باشم! هم اینجا باشم! اما نمی توانم!
دلم می خواهد دست برخی حوادث را بگیرم! اما نمی توانم!
دلم می خواهد پااااک باشم، مثل احساس یک پروانه ی زیبا! اما نمی توانم!
دلم می خواهد، دلم هیچ نخواهد! اما نمی توانم!
دل می خواهد!
کار دل خواستن است!
.
.
.....خدایا ....
خیلی ها دلمو شکستن ؛ دیگه تحمل ندارم !
شب بیا باهم بریم سراغشون ....
من نشونت میدم ؛
تو ببخششون ... !!!
وقتی دل، تنهاکالایی است که خداوند شکسته ی آن رامیخرد ، پس چرامن به دست کسی که دلم راشکست ، بوسه نزنم!؟
خواستن ..توانستن است
اگر خود را دست کم نگیرد ، امانت دار قسمی از روح خدا ،
مخصوصا که بخواهیم به سوی او در راه او و به عشق او قدم برداریم.
چطور وقتی میخواهیم عملی شیطانی - بر خلاف راه معبود -برداریم ، به سرعت شرایط فراهم میشود...چگونه ممکن است بخواهیم هم جهت او باشیم - اویی که بزرگ در مقابل عظمتش کوچک و حقیر است - چگونه ممکن است که شرایط فراهم نگردد
تو بخواه ...محال است نرسی نباشی و وصل نگردی