عشق است

ایستاده، سر به آسمان

سکوت! سه تار! سجاده!...

بی واژه روایت عشق می کند!

.

.

.

.

.

عشق است ... 

 

از می عشق ریختی، در دل آدم اندکی

از دل او به هر دلی، دست به دست می رود

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 11 شهریور 1388 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام عزیزم...

آنچه که در سکوت جای دارد همیشه !
.
.
.
.
.

تنها عشق است ...
تنها زیبایی است ...
عشق عمیق است ! بزرگ است ! عظیم است ...
تنها دل است که پژواک سکوت را به تصویر معنا ی عشق میکند نزدیک ...
و تنها عشق است که در دل می تواند جای دهد همیشه !
اندوه راهمراه آرامش ! هر دو را با هم !
و چه زیباست این دو حس با هم ! آرامش ! اندوه ! ..
و التیام بخش تمام رنج ها و درد ها اشک هایی است که در سکوت باریدن می گیرند ....

شادی جاودانه ات آرزوست ! ... ( لبخند )

راحله چهارشنبه 11 شهریور 1388 ساعت 04:40 ب.ظ http://www.raheleh-p.blogfa.com

سر به آسمان میگیرم وسکوت میکنم تا بر سرم ببارد و به اعماق جانم فرو رود.

آهنگر پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 01:38 ق.ظ http://sabtegonah.blogfa.com

سلام سحرخانوم
نماز روزتون قبول باشه انشالله

چند وقت پیش داشتم یه ترانه می خوندم، همون که استاد بنان میخونه

آه ای اله ی نا ز
.
.
تا به اونجا رسیدم که گفته بود که

بیا تا ز سر گنهت گذرم
راستش یه لحظه خندم گرفت یعنی فقط برگرد تا من ببخشمت!!!!!!!!!!!!!!!!

حتی یه معذرت خواهی کوچولو هم لازم نیست؟
فقط عاشقایی که دیگه عقلی براشون نمونده اینکارو انجام میدن
یه دفعه یادم افتاد که این جمله رو چند هزار بار تا حالا بهم گفت ولی من اعتنا نکردم

اره

خدا عاشق بنده هاشه از اون عاشقایی که دیگه عقلی براش نمونده

یاعلی
اللهم عجل لولیک الفرج

خداوند بی‌نهایت است و لامکان و بی زمان؛ اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود
و به قدر نیاز تو فرود می‌آید، و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود، و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود، و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک می‌شود، و به قدر دل امیدواران گرم می‌شود... پــدر می‌شود یتیمان را و مادر. برادر می‌شود محتاجان برادری را. همسر می‌شود بی همسر ماندگان را. طفل می‌شود عقیمان را. امید می‌شود ناامیدان را. راه می‌شود گم‌گشتگان را. نور می‌شود در تاریکی ماندگان را. شمشیر می‌شود رزمندگان را. عصا می‌شود پیران را. عشق می‌شود محتاجانِ به عشق را...
خداوند همه چیز می‌شود همه کس را. به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا!
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف،
و زبان‌هایتان را از هر گفتار ِناپاک،
و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار...
و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها، ناراستی‌ها، نامردمی‌ها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفره‌ی شما، با کاسه‌یی خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب می‌خورد، و در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند و "در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند"...

(ملاصدرا)

رضا جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 02:22 ب.ظ http://rezasoltany.blogfa.com/

با دو عالم عشق را بی گانگی
اندرو هفتاد و دو دیوانگی

مریم جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 03:03 ب.ظ http://najvayeney.blogfa.com

عید بپا کرده ای بانو
چهار سین چرا؟!

سروْر عشق
سپیدی روح
سرخی دل
این هر سه را هم داشتی و ننوشتی

مبارک است [گل]

سینا جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://ermes3.blogsky.com

پیرمحله دف به کف ، پنجه به پوست می زند

یا ز تو شکوه می کند یا در دوست می زند

هیچکس تنها نیست شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 01:58 ق.ظ http://hichkas2020.blogfa.com

دوست عزیز سلام

هرجا میروم سخن عشق است.
ولی نمی دانم چرا رایحه اش به مشامم نمیرسد.
مگر استشمام رایحه عشق کاری به بینی عمل کرده ام دارد؟

میخواستم از شما و دوستان عزیزتون خواهش کنم سری به اخرین مطلبی که نوشتم بزنید.
حتما براتون جالبه.
اسم مطلب(( گاهی لپ خدا را ببوس)) است.
لطفا دوستان عزیز در صورت امکان نظرشون را برایم بنویسند.

موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد